انگارهای فقط انگار

پاراگراف
سَکِر یک سال و نیم روی «آخرین گودال» کار می‌کرد؛ اما هیچ‌کس حتی همسر و دخترش، چیزی در این‌باره نمی‌دانست. او می‌گوید: «فکر می‌کنم شیوه‌ٔ درستی باشد. هرچه آدمی از کاری بیشتر حرف بزند، تمایلش به انجام آن کمتر می‌شود. وقتی به خودم اجازه نمی‌دادم دربارهٔ آخرین گودال چیزی به کسی بگویم، چاره‌ای جز نوشتن آن نمی‌دیدم...»

مصاحبه با لوئیس سکر، #آخرین_گودال، ترجمهٔ حسین ابراهیمی، کتاب‌های بنفشه،‌ تهِ‌کتاب

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «آسمان» ثبت شده است

آسمان، کودکی و ترس

کودکی ما در عشق به آسمان گذشت. وقتی شش ساله بودم دنباله دار هالی از نزدیکی زمین گذشت. هر چه پول گیرمان می‌آمد -در آن دوران جنگ- کتاب‌های آسیموف و مجله کیهان علمی و .. می‌خریدم. برادر بزرگ‌تر مجلات نجومی می‌خرید. می‌گفتند دنباله دار هالی هر ۷۶ سال یکبار به زمین نزدیک می‌شود و می‌توان آن را دید. از همان بچگی یکی از آرزوهایم این بود دوباره هالی را ببینم. یعنی سال ۲۰۶۲

خیلی از کتاب‌های نجومی کودکی‌ام را دارم. یکبار آن‌ها را دادم به احمد. فاطمه تا مدت‌ها دعوا می‌کرد که من هم کتاب‌های فضایی می‌خواهم. بهش قول دادم برایش خواهم خرید. اما هنوز نگرفته‌ام. 

چند وقت پیش احمد ازم پرسید اگر کره زمین میدان مغناطیسی دارد چرا سفینه‌ها سقوط نمی‌کنند. 

و جالب این بود که مثل هر انسان دیگری نخستین اثر شناخت کیهان برشان «ترس» بود؛ ترس از سیاهچاله‌ها و این سؤال مداوم آیا سیاهچاله‌ها از زمین خیلی دورند؟


دنباله دار هالی