انگارهای فقط انگار

پاراگراف
سَکِر یک سال و نیم روی «آخرین گودال» کار می‌کرد؛ اما هیچ‌کس حتی همسر و دخترش، چیزی در این‌باره نمی‌دانست. او می‌گوید: «فکر می‌کنم شیوه‌ٔ درستی باشد. هرچه آدمی از کاری بیشتر حرف بزند، تمایلش به انجام آن کمتر می‌شود. وقتی به خودم اجازه نمی‌دادم دربارهٔ آخرین گودال چیزی به کسی بگویم، چاره‌ای جز نوشتن آن نمی‌دیدم...»

مصاحبه با لوئیس سکر، #آخرین_گودال، ترجمهٔ حسین ابراهیمی، کتاب‌های بنفشه،‌ تهِ‌کتاب

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «هاشمی رفسنجانی» ثبت شده است

پریشان‌گویی دربارهٔ نمازمیت و «اللهم لانعلم منه الا خیرا»

نماز میت متفاوت است،هم در فقه وهم در گونهٔ تخاطبش با خدا.طهارت ندارد،خم‌شدن و افتادن بر خاک ندارد،وقت خاص ندارد،آداب کمتر دارد. گویی همهٔ این آداب را میت انجام داده است. بر خاک افتاده و تسلیم شده است و از جسم طاهر شده و نیازی نیست نمازگزار بار دیگر انجام دهد.

 نماز تخاطب و ایستادن مستقیم فرد در برابر خداست. نماز میت دیگری‌ای دارد.سومی‌ای؛ انسانی که مرده است. سه‌گانهٔ انسان زنده، انسان مرده و خدا.

شاید آنچه نماز میت را متفاوت می‌کند نه احکام فقهی و آداب متفاوتش باشد؛ این «دیگریِ» در تخاطب با خدا باشد. پررنگ‌شدن عنصر انسانی در نماز. نماز میت،متناقض است. هم نیستی انسان را فریاد می‌زند وهم بودنش را. هیچ نمازی مثل نماز میت درش نقش انسان پررنگ نیست.

«اللهم لانعلم منه الاخیرا» تخاطب با خداست نه تخاطب با انسان‌هاو پیام به انسان‌ها.یک دروغ به خداست. یک تناقض در تخاطب انسانی با خداست. بی‌فاصله می‌گوید «وانت اعلم به منا» تو بهتر می‌دانی. شبیه بچه‌ای که سطل ماست را خالی کرده، دست و صورتش سفید است و به مادرش می‌گوید من نبودم. این «اللهم لانعلم ...» لحظهٔ باشکوه ایمانیِ دروغ انسان بی‌هیچ به خدای قادرمطلق است. این خبر نیست؛ التماس است. خبر به انسان‌ها نیست؛ التماس از خداست. این لحظهٔ باشکوهِ دروغ به خدا را از دست مدهید، این تناقض خودآگاهی و خداآگاهی به نادرستی سخن و در عین‌‌حال بر زبان آوردنش؛ طغیانی کوچک در برابر خدا شاید دلش مهربان شود. «اللهم لانعلم منه الا خیرا و انت اعلم به منا»

|
اینجا سیدنا یاسرمیردامادی بهتر و خوشتر گفته است.