انگارهای فقط انگار

پاراگراف
سَکِر یک سال و نیم روی «آخرین گودال» کار می‌کرد؛ اما هیچ‌کس حتی همسر و دخترش، چیزی در این‌باره نمی‌دانست. او می‌گوید: «فکر می‌کنم شیوه‌ٔ درستی باشد. هرچه آدمی از کاری بیشتر حرف بزند، تمایلش به انجام آن کمتر می‌شود. وقتی به خودم اجازه نمی‌دادم دربارهٔ آخرین گودال چیزی به کسی بگویم، چاره‌ای جز نوشتن آن نمی‌دیدم...»

مصاحبه با لوئیس سکر، #آخرین_گودال، ترجمهٔ حسین ابراهیمی، کتاب‌های بنفشه،‌ تهِ‌کتاب

تاملات پانداییه

*این یادداشت را پارسال در گوگل پلاس نوشته بودم و دوباره بازنشرش میکنم بدون تغییر.

امشب شبکه پویا قرار است پاندای کنگفوکار ۱ را نشان داد. به گمان من پاندا انیمیشنی تامل برانگیز است. 

«قدرت نفس»
بالاترین و والاترین راز کنگفو در تومار اژدها نوشته شده است و این تومار باید به جنگجوی اژدها برسد که به مثابه منجی خیر در برابر شر است. وقتی پاندا تومار را می گشاید با صفحه ای آیینه مانند که چیزی در آن نوشته نشده، مواجه می شود. راز تومار اژدها خود و خویشتن است. 
شیفو درباره تومار گفته بود هر کس به راز آن دست یابد، در تاریکترین تاریکیها نور می بیند و قدرتی بیکران می یابد و می تواند خود بیافریند. یاد این کلمات صدرا می افتم که للنفس مملکة شبیهة ببارءها

«راه های مختلف»
شیفو برای تربیت پاندا با مشکل مواجه است. او روش عادی آموختن را برنمی تابد. اما شیفو او را نه از طریق ریاضت و سختی بلکه از طریق شکمویی پاندا آموزش می دهد. راه های رسیدن به غایت و هدف، برای هر فرد یکی نیست. 
الطرق الی الله بعدد انفاس الخلایق

«آنانکه رسیدند و آنانکه نرسیدند»
پاندا به سرعت و در مدت کمی و با روشی غیرعادی کنگفو را یاد می گیرد و از یک پاندای چاق خپلو به جنگجوی اژدها می رسد. اما تایلانگ و دیگران با سالها تلاش و ریاضت و سختی به آنچه که می خواستند نمی رسند. 
یک جمع، نکوشیده، رسیدند به مقصد
یک قوم دویدند و به جایی نرسیدند


«تومار برای تومار، تومار برای خدمت»
از جهت فنون کنگفو شاید تایلانگ از پاندا برتر باشد، اما پاندا به تومار اژدها دست می یابد و تایلانگ نه. تایلانگ تومار را برای تومار می خواست، اما پاندا برای نجات دیگران تومار را باز می کند. غایتی فراتر از تومار، او را به تومار و راز بزرگش می رساند.
ابن سینا می گوید: «من آثر العرفان للعرفان فقد قال بالثانی ، ومن آثر العرفان لا للعرفان ، بل للمعروف فقد خاض لجة الوصول» آن کس که عرفان را برای عرفان بخواهد، به شرک گراییده و آن کس که عرفان را نه برای عرفان بلکه برای خدا بخواهد، در دریای وصول غوطه ور است. 

«هیچ چیز اتفاقی نیست»
این کلماتی است که چندین بار استاد اوگوی به شیفو می گوید. او پس همه اتفاقات و در زمینه هر ماجرایی نقشه ای و حکمتی می بیند. 

«تقدیر، جبر و اختیار»
وقتی اوگوی پیشگویی می کند که تایلانگ مظهر شر از زندان آزاد خواهد شد، شیفو تلاش می کند که نگهبانان و استحکامات زندان را چند برابر کند. اوگوی می گوید تقدیر را نمی شود عوض کرد. و جالب اینکه تلاش شیفو برای مستحکم تر کردن زندان، باعث آزادی تایلانگ می شود. 
در جایی دیگر زیر درخت هلوی مقدس، شیفو بسیاری از امور را خارج از اراده و اختیار می داند. اما اوگوی می گوید می توان این امور را با «باور» آنگونه که می خواهیم درآوریم. 

پاندای کنگفوکار این انیمیشن دوست داشتنی را ببینید.
  • سید اکبر موسوی

انیمیشن

پاندای کنگفوکار

نظرات  (۲)

  • سعید رمضانی
  • برای من خیلی جالب بود. مخصوصا اشاره‌های مختلف به متون و ایده‌های مختلف.

  • مائده ایمانی
  • پشت کنکوری بودم که اصرار کردی این رو ببینم.

    بقیه یادداشت‌های پلاس و فیسبوک و غیره و ذلک رو هم بذار روی وبلاگت. 
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی