باد سهمگین؛ ترجمهای که داستان را ویران کرد
- چهارشنبه, ۱۹ فروردين ۱۳۹۴، ۰۳:۰۳ ب.ظ
- ۱ نظر
روی جلد نوشته است: «برندهی جایزهی نوبل ادبیات سال ۱۹۶۷| باد سهمگین| میگوئل آنخل آستوریاس| مترجم: حمید یزدان پناه» و گوشه سمت چپ پایین نشان «نشر افراز» است.
این کتاب را اگر دیدید، نخرید. پولتان را حرام کرده اید. نه اینکه آستوریاس نویسنده بدی باشد و جایزه نوبل را الکی گرفته باشد؛ ترجمه، ترجمه ای است که حتی بد نیست؛ مفتضح است؛ به تمام معنا مفتضح. کتاب پر است از غلطهای املایی و ویرایشی. چنان این غلطها مخاطب را آزار میدهد که از لذت داستان دور میشود. گاهی متن گویا نیست و گاهی میان جملات، رابطه گم شده است.
به این چند نمونه نگاه کنید:
«در آن هوای سرد و مرتفع هیچ چیز مثل این غذا به مزاقش خوش نمیآمد.» [ص ۱۴۵]
«ماکاریو بدهی زیادی نداشت که بخواهد حرفی بزند؛ و آخرین پناهگاهش اگر خدا بخواهد فقط دفاع از زمین با داس خواهد بود، را که این تنها چیزیست که آنها میخواهند از او بگیرند! با صدایی قدرتمند گفت:...» [ص ۱۳۷]
متن بالا بدون کم و زیاد عین متن کتاب است. علایم ویرایشی را کاری نداشته باشید، آن «را» چیست؟ کتاب پر است از این «را»ها.
«اونها نباید که شورش بکنند، برای اینکه ما قانون داریم، قانون یقینکنندهی هر نوع اختلافیه.» [ص ۱۸۵]
«لینو لوسرو و عصبانی بود.» [ص ۲۱۶]
«مشکل مشاوره با ریتوپراژ؛ شادمان، یعنی کسی که مادربزرگ دنبالش فرستاده بود، چنین میشود حدس زد که میتوان با او مشورت کرد.» [ص ۲۲۶] منظور از شادمان، شامان یکی از شخصیتهای داستان است. جملات قبل و بعد، چیزی به این جمله اضافه نمیکنند.
ترجمه افتضاح بود.حتی رغبت نمیکنمتمامش کنم