رفتیم تهران و رأی دادیم. صندوق توی یک کانتینر کنار خیابان بود. سیار بود و طبعاً خلوت. به فهرست جامعهٔ روحانیت رأی دادم. -فرجنژاد هم احتمالاً به همانها رأی داد- رفتیم به فهرستی رأی دادیم که «اکبر هاشمی رفسنجانی» نفر اولش بود. یادم است مردی ازم خواست برایش رأیها را بنویسم. فهرستش کامل نبود. ازش خواستم به رفسنجانی رأی دهد -آن زمان هنوز هاشمی نشده بود- گفت خوشم نمیآید. نفر آخر فهرستش را که نوشتم دوباره ازش خواستم و گفتم نفر آخری بنویسش. انگار که اگر اسم رفسنجانی نفر آخر باشد، نوعی تنبیه باشد. قبول کرد و اسم آخر را برایش نوشتم. مردی که ناظر بود، اعتراض کرد بهم. گویا دوست نداشت کسی به رفسنجانی رأی دهد. آن انتخابات سخت شکست خوردیم. هاشمی در شمارش اولیه نفر سیام بود و از نمایندگی انصراف داد. تلخترین نکتهٔ آن رأی این است که نام «محمود احمدینژاد» هم در آن فهرست بود و من نامش را نوشتهام.
- ۹۴/۱۲/۰۳